بورس و فارکس

ساخت وبلاگ

در همه جای وب می توانید بخوانید که اگر می خواهید یک معامله گر حرفه ای شوید باید آن را ساده نگه دارید. با این حال، تجارت ساده نیست و شما نمی توانید فقط شاخص ها، "بهم ریختگی" و تمام قوانین را از معاملات خود حذف کنید و سپس ناگهان سودآور شوید.

اگر یک معامله گر نتواند آن را در چارچوب مناسب قرار دهد، باور (اشتباه) ساده نگه داشتن آن می تواند بسیار خطرناک باشد. استفاده از بهانه "ساده نگه داشتن" برای توجیه تجارت بدون مجموعه ای از قوانین ثابت می تواند منجر به نتایج ناسازگار معاملات شود. ساده نگه دارید نباید بهانه ای برای معامله گران تنبل باشد تا از انجام کار خودداری کنند.

4 مرحله زیر مراحل معمولی هستند که هر معامله گر در سفر خود طی می کند. دانستن اینکه کجا هستید می تواند به شما کمک کند تا افکار نادرست را از بین ببرید و به شما کمک کند زودتر به مرحله بعدی برسید.

بیشتر بدانید:

نکات ضروری برای معامله گر آنلاین

 
عارضه گیج کننده

وقتی معامله‌گران جدید شروع به کار می‌کنند، واقعاً نمی‌دانند که واقعاً چه می‌کنند. به طور معمول، معامله گران جدید اولین بهترین سیستمی را که به طور تصادفی به آن برخورد می کنند، خریداری می کنند. معمولاً، اولین سیستم‌هایی که معامله‌گران از آن عبور می‌کنند، به شدت دارای شاخص هستند، زیرا تمام خطوط فانتزی این تصور را ایجاد می‌کنند که این روش حرفه‌ای است.

معامله گران جدید اغلب بر این باورند که هرچه ابزارهای بیشتری استفاده کنند، سیگنال های معاملاتی بهتری دریافت می کنند. سپس، آنها سعی می کنند تمام قوانین مبتنی بر شاخص را ارائه کنند تا زمانی که آنقدر گیج شوند که فرآیند تصمیم گیری به دردسر واقعی تبدیل شود.

دیدن "فلج از طریق تجزیه و تحلیل" در آن مرحله غیرمعمول نیست، زیرا به دلیل همه سیگنال های متناقضی که شاخص ها و ابزارهای مختلف ارائه می دهند.

 
سادگی گیج کننده

گام بعدی در سفر معامله گر، «رهایی از اندیکاتورها» است. این یک موضوع رایج است که ببینیم معامله گران از جنون کامل اندیکاتور به معامله قیمت خالص می روند. در آن مرحله می‌توانید بشنوید که معامله‌گران می‌گویند «بالاخره می‌توانم آنچه واقعاً مهم است را ببینم»، «قیمت پادشاه است و اندیکاتورها عقب می‌افتند» یا «فقط آنچه را که می‌بینید معامله کنید».

سادگی سردرگم به حالتی اشاره دارد که معامله‌گران هنوز نمی‌دانند چه کار می‌کنند، اما معتقدند که یک چرخش کامل احتمالاً درمان مشکلات آنها خواهد بود. نیازی به گفتن نیست که مبادله با نمودارهای خالی به طور ناگهانی یک باخت را به یک معامله گر برنده تبدیل نمی کند.

طرز فکر سیستمی و بی توجهی به مدیریت ریسک، مدیریت پول و اندازه موقعیت از ویژگی های معمولی در آن مراحل اولیه هستند.

 
تنبلی

پس از ناامیدی زیاد و مدت طولانی نتایج ناسازگار معاملاتی، سادگی عمدی و تنبل شروع به تسخیر می کند. این بدان معنی است که معامله گران تا حدودی نمی دانند چگونه می توانند به عنوان یک معامله گر کسب درآمد کنند. اندیکاتورها کار نکردند و عملکرد قیمت نیز کار نکرد - چه چیزی برای امتحان باقی مانده است؟

سادگی تنبل به طور معمول منجر به قمار خالص می شود. در این مرحله، معامله گران تنها امیدوارند که به نوعی به سیستم معاملاتی دست بزنند که از همان ابتدا کار می کند. معامله گران دیگر نمی خواهند کار کنند و فقط به دنبال راه آسان هستند.

سادگی تنبل اغلب آخرین مرحله برای اکثر معامله گران قبل از تسلیم شدن و/یا از دست دادن حساب تجاری خود است. معامله گرانی که تسلیم نمی شوند و به مرحله بعدی راه می یابند، اغلب به خاطر استقامت و سرسختی خود پاداش می گیرند و تجارت حرفه ای در دسترس است.

برای جلوگیری از مشکلات سادگی تنبلی و کمک به غلبه بر این مرحله خطرناک، در اینجا 5 نکته مهم برای عبور از آن آورده شده است:

    از سیستم پرش خودداری کنید
    از اصول منطقی ریسک و مدیریت پول استفاده کنید
    از تجارت احساسی آگاه باشید
    شروع به پیگیری و بررسی عملکرد خود کنید
    تمرکز خود را از نگاه کردن فقط به ورودی های تجاری تغییر دهید و روی تمام جنبه های یک روش معاملاتی تمرکز کنید

برای آشنایی با 10 نکته تجارت روزه برای مبتدیان روی لینک زیر کلیک کنید:

https://www.investopedia.com/articles/trading/06/daytradingretail.asp

سادگی موثر

این اغلب به عنوان لحظه‌ای نامیده می‌شود که معامله‌گران سرانجام به تنهایی به ورودی‌های معاملاتی نگاه نمی‌کنند و می‌دانند که یک روش معاملاتی چیزی بیش از سیگنال‌های شکار است.

در مرحله نهایی، معامله گران شروع به ساختن سیستم معاملاتی خود می کنند. آنها آنچه را که در طول حرفه تجاری خود آموخته اند ترکیب می کنند و ابزارها را به روشی معنی دار کنار هم می گذارند. معامله گران همچنین متوجه می شوند که مهم نیست که از شاخص ها استفاده می کنند یا عمل قیمت. هر دو اساساً یکسان هستند و به استفاده از آنچه ابزارهای مختلف به شما می گویند بستگی دارد.

 
در تجارت با قوانین و وضوح آن را ساده نگه دارید

همانطور که قبلاً گفتیم، ساده به معنای آسان نیست و به معنای تجارت بدون قوانین نیست. کاملا برعکس است. سادگی حرفه ای تنها زمانی حاصل می شود که یک معامله گر 100% در مورد سیستم و رویکرد معاملاتی خود شفاف باشد. در بافت جدید، سادگی به معنای قطعیت است.

معامله‌گری که رویکرد خود را روشن می‌کند و مجموعه‌ای از قوانین ثابت دارد، از یک روال معاملاتی تکراری پیروی می‌کند. قطعیت و قوانین حدس و گمان، سردرگمی را از بین می برد و به معامله گران کمک می کند تا تصمیمات بهتر و سریع تری بگیرند. چک لیست زیر جنبه های مختلف یک روش و روال معاملاتی را نشان می دهد. از آن برای ایجاد اطمینان و سادگی بیشتر برای تجارت خود استفاده کنید.

برای یادگیری استراتژی فارکس موفق این مطلب را بخوانید!

بورس و فارکس...
ما را در سایت بورس و فارکس دنبال می کنید

برچسب : فارکس, نویسنده : وحید رحمتی vahidrahmati بازدید : 108 تاريخ : چهارشنبه 23 شهريور 1401 ساعت: 1:42

وقتی صحبت از حساب های کارگزاری آنلاین می شود، گزینه های جایگزین زیادی وجود دارد. قبل از اینکه تصمیم بگیرید کدام کارگزار را انتخاب کنید، باید چندین چیز را بدانید:

ابتدا باید دریابید که آیا کارگزار قابل اعتماد و قانونی است یا خیر. بپرسید اگر بخواهید پول خود را برداشت کنید چگونه پول خود را پس خواهید گرفت. امنیت آنلاین را بررسی کنید آیا اطلاعات با آخرین اقدامات امنیتی رمزگذاری شده است؟

دوم، شما باید بدانید که کدام بازارها را معامله خواهید کرد. آیا فقط سهام یا شاید ارزها و کالاها را معامله خواهید کرد؟ آیا آن کارگزار آنلاین این بازارها را ارائه می دهد؟ به عنوان مثال، فاینانسیکا طیف گسترده ای از بازارها را برای تجارت ارائه می دهد که شامل ارزها (اعم از عمده و فرعی)، کالاها (انرژی، فلزات اساسی و گرانبها، و کالاهای کشاورزی)، CFD و سهام عمده و همچنین شاخص های بین المللی (در آمریکای شمالی) است. ، اروپا و آسیا). این یک پیشنهاد کاملاً جامع است و از یک کارگزار مستقر می آید.

بیشتر بدانید:

نیاز شما به بهترین بودن مانع از موفقیت تجارت شما می شود

سوم، کارمزد معامله چیست؟ اینها می توانند به طور قابل توجهی در بین کارگزاران متفاوت باشند. هیچ دلیلی برای پرداخت اضافی وجود ندارد مگر اینکه تحقیقات و خدمات بسیار بهتری دریافت کنید.

چهارم، دریابید که چه نوع تحقیقی به دست خواهید آورد. از آنجایی که به عنوان یک معامله گر فردی به دانش و مهارت های خود متکی هستید، لازم است نمودارهای پیشرفته، اخبار زنده، تحقیق و کمک دریافت کنید. Financika (پیوند به نسخه عربی) نمودارهای پیشرفته، بررسی بازار روزانه و اخبار زنده را ارائه می دهد.

 
تفاوت بین بازارها

هنگام معامله در بازارهای مختلف، تفاوت های عمده ای وجود دارد. تجارت نفت با معامله ارز یا سهام بسیار متفاوت است. در زیر، برخی از نکات مهمی که باید بدانید برجسته شده است.

ارزهای معاملاتی (فارکس). هنگام معامله در فارکس، شما جفت ارز را معامله می کنید. جفت های زیادی برای معامله وجود دارد از جمله GBP/USD (پوند انگلیس در برابر دلار آمریکا)، EUR/USD (یورو در برابر دلار آمریکا)، USD/JPY (دلار آمریکا در برابر ین ژاپن)، و غیره. اولی در یک جفت ارز پایه (GBP به GBP/USD) و دومی در یک جفت ارز مظنه است. وقتی به جفت نگاه می کنید، نشان می دهد که چه مقدار از ارز مظنه برای خرید ارز پایه ضروری است. بنابراین، اگر قیمت GBP/USD را 1.5439 مشاهده کردید، به این معنی است که برای دریافت 1 پوند باید 1.5439 دلار بپردازید.

قابل ذکر است که هنگام معامله ارز، اهرمی دریافت می کنید، به این معنی که فقط مقدار کمی از ارزش معامله را واریز می کنید. و اهرم به هر دو صورت کار می کند: اگر حق با شما باشد، می توانید بیشتر از بدون آن سود کنید، یا می توانید بیشتر از دست بدهید. استفاده از اهرم مستلزم درک کامل ریسک های مرتبط با یک تجارت خاص است. همچنین بسیار مهم است که دستورات توقف، سطوحی که معامله شما در آن بسته می شود، برای جلوگیری از ضررهای عظیم، بسیار مهم است. پس حالا چقدر حاضرید ریسک کنید.

تجارت کالاها. هنگام معامله کالاها، یا روی افزایش یا کاهش یک کالای خاص شرط بندی می کنید. برای مثال، اگر فکر می‌کنید نفت کاهش می‌یابد، سفارش فروش می‌دهید، به این امید که بعداً معامله را با قیمت پایین‌تری ببندید (بخرید تا پوشش دهید)، و در نتیجه سود کسب کنید. قبل از اینکه وارد یک معامله شوید، باید بدانید که ارزش هر حرکت امتیاز چقدر است و بین کالاها متفاوت است. بسیاری از معامله گران در یک نوع کالا تخصص دارند، برخی ممکن است فقط انرژی را معامله کنند، در حالی که برخی دیگر فلزات یا کالاهای اساسی کشاورزی را انتخاب می کنند. مهم است که قبل از ورود به آن بازار خاص و عوامل موثر بر قیمت گذاری آن را بشناسید. به عنوان مثال، بسیاری از کالاها به دلار آمریکا قیمت گذاری می شوند، در واقع زمانی که یک دلار افزایش می یابد، ارزش آنها کاهش می یابد. البته عوامل اساسی دیگری نیز وجود دارد که مربوط به عرضه و تقاضا است که باید رعایت کنید.

معاملات سهام. این یکی از محبوب ترین بازارهایی است که معامله گران دنبال می کنند. قیمت سهام تحت تأثیر عوامل متعدد مرتبط با اقتصاد، صنعت و شرکت خاص قرار دارد. مطالعه دقیق اصول مورد نیاز است، اگرچه بسیاری از معامله گران بیشتر بر تحلیل تکنیکال متکی هستند که شامل روندها، میانگین متحرک و نوسانگرها می شود. می توانید روی افزایش یا کاهش سهام شرط بندی کنید. وقتی شرط می‌بندید که یک سهم سقوط می‌کند، «کوتاه» می‌شوید.

قراردادهای تجاری برای تفاوت (CFD). شما می توانید CFD ها را در بسیاری از بازارها از جمله سهام معامله کنید. با CFD ها می توانید در هر دو طرف شرط بندی کنید - یا برای افزایش یا کاهش ارزش یک اوراق بهادار خاص. به یاد داشته باشید که CFD ها ابزارهای اهرمی هستند، بنابراین ضرر یا سود شما چند برابر می شود.

شاخص های معاملاتی وقتی یک شاخص را معامله می کنید، روی افزایش یا کاهش آن شرط می بندید. شاخص های زیادی وجود دارد اما برخی از محبوب ترین ها در ایالات متحده داوجونز، NASDAQ و S&P 500 هستند. در اروپا، شاخص های اصلی FTSE 100 (بریتانیا)، CAC 40 (فرانسه) و DAX (آلمان) هستند. در آسیا، مهم ترین آنها NIKKEI 225 (ژاپن)، هانگ سنگ (هنگ کنگ) و Straits Times (سنگاپور) هستند.

هر چیزی که برای تجارت انتخاب می کنید، ابتدا بازار را یاد بگیرید. همچنین سیستمی را که کارگزار شما ارائه می دهد را یاد بگیرید تا بتوانید به راحتی وارد معاملات شوید و از آن خارج شوید. دانستن ریسک‌های شما نیز مهم است، به این ترتیب هنگامی که معامله انجام می‌دهید، دستور توقف بدهید، بنابراین ریسک کنترل می‌شود.

برای آشنایی با 7 نکته برای اکسل در تجارت آنلاین روی لینک زیر کلیک کنید:

https://www.entrepreneur.com/money-finance/7-tips-to-excel-at-online-trading/368727

بورس و فارکس...
ما را در سایت بورس و فارکس دنبال می کنید

برچسب : ترید, نویسنده : وحید رحمتی vahidrahmati بازدید : 108 تاريخ : سه شنبه 22 شهريور 1401 ساعت: 23:07

نیاز شما به درست بودن مانع موفقیت تجارت شما می شود

آیا تا به حال کلمه "Atychiphobia" را شنیده اید؟ این ممکن است شما را به عنوان یک کلمه پیچیده و عجیب به نظر بیاورد (و همینطور است)، اما به زبان ساده، به عنوان ترس فلج کننده از شکست تعریف می شود. من سال‌های زیادی از عمرم را صرف تلاش برای رهایی از این ترس کرده‌ام و در طول مسیر، حقایق خاصی را در مورد واقعیت تجربیاتمان آموخته‌ام که می‌خواهم در این مقاله با شما به اشتراک بگذارم.

همه ما عباراتی مانند "اشتباه کردن خوب است" را شنیده ایم. "هرکسی میتونه اشتباه کنه"؛ «این با سقوط است که یاد می‌گیریم» و غیره. این‌ها بسیار درست هستند، اما این روزها آنقدر به اشتراک گذاشته می‌شوند - به‌ویژه از طریق رسانه‌های اجتماعی - که احساس می‌کنم این بدیهیات دیگر به اندازه گذشته تأثیرگذار نیستند. در حالی که ممکن است معنای آنها را درک کنیم، وقتی به ما به عنوان افراد می رسد، همین جا و همین حالا، اگر اشتباه ما ثابت شود، ناگهان ناامیدی، نارضایتی، خشم، عصبانیت... شما نام ببرید.

درک چیزی به طور خودکار ما را قادر نمی سازد تا بر اساس آنچه می فهمیم عمل کنیم. به عبارت دیگر، تفاوت بزرگی بین درک درست بودن چیزی و باور از یک هسته عمیق تر به درستی چیزی وجود دارد. دلیل آن این است که وقتی شما باور دارید که چیزی درست است، معمولاً رفتارهای شما با آن باور هماهنگ است.

ما به درستی می دانیم که اکثر مردم هر کاری که می توانند انجام می دهند تا اشتباه نکنند. من فکر می کنم این یک مشکل است، نه تنها برای ما به عنوان تاجر بلکه به عنوان یک فرد. علاوه بر این، این یک مشکل برای همه ما به عنوان یک فرهنگ است. بنابراین کاری که امروز می‌خواهم انجام دهم این است که اول از همه در مورد اینکه چرا ما در داخل این نیاز گیر کرده‌ایم صحبت کنم و دوم اینکه چرا این یک مشکل بزرگ است. و در نهایت، امیدوارم بتوانم شما را متقاعد کنم که خارج شدن از این احساس امکان پذیر است – و اگر این کار را انجام دهید، این تنها بزرگترین جهشی است که می توانید به جلو انجام دهید، نه تنها موفقیت در بازار، بلکه همچنین آزادی به عنوان یک فرد.

بیشتر بدانید:

راهنمای نهایی بازی ذهنی تجارت

 
چرا ما در این گیر کرده ایم باید درست باشد

علت نسبتاً موذیانه است و به هسته اساسی جامعه ما می رود. روند آموزشی فعلی ما نه برای آموزش واقعی کودکان بلکه برای پرورش کارمندان خوب انجام شد. این کارگران بسیار ماهر باید بتوانند فکر کنند و ایده های جدیدی ارائه دهند، اما همچنین باید کارمندان خوبی باشند و آنچه را که به آنها گفته می شود انجام دهند. این امر از طریق فرآیند آموزشی ما به دست می‌آید که در آن به بچه‌ها آموزش داده می‌شود آنچه را که به آنها آموزش داده می‌شود بیاموزند. آنها با حقایق تغذیه می شوند. آنها بر روی آن حقایق آزمایش می شوند و کسانی که کمترین اشتباه را مرتکب می شوند باهوش ترین افراد در نظر گرفته می شوند. کسانی که کمترین امتیاز را دارند از درد شرم رنج می برند.

سیستم آموزشی هیچ زمانی را به ما آموزش نمی دهد که چگونه از اشتباهات خود درس بگیریم و چگونه از شکست بازگردیم، اما این در وهله اول برای یادگیری واقعی بسیار مهم است. جامعه به عنوان یک کل ما را به حاشیه رانده می کند، اگر استانداردهای آن را رعایت نکنیم. ما را مشروط به زندگی همیشه در تلاش برای کمال می کند - حتی زمانی که چنین چیزی وجود ندارد.

ما در اوایل یاد می گیریم که از تجربیات دردناکی که در نتیجه اشتباه و شکست به وجود می آیند اجتناب کنیم و اشتیاق به درست بودن پیدا می کنیم. برای آن دسته از ما که برای تبدیل شدن به تاجران، کارآفرینان و مبتکران خودکفا و خودراهبر سفری را آغاز می کنیم، سفر خود را کاملاً بدون آمادگی برای واقعیتی که در انتظارمان است آغاز می کنیم.

به جای جریان یافتن و انطباق با عدم قطعیت، ما ناامیدانه سعی می کنیم آن را حتی در جایی که وجود ندارد - و نمی تواند - ایجاد کنیم! به‌عنوان معامله‌گر، ما می‌خواهیم این حس اطمینان را داشته باشیم که تجزیه و تحلیل و شاخص‌های متعدد در نمودارهای ما به نظر می‌رسد به ما می‌دهند، و منیت‌های ما در هر معامله‌ای که انجام می‌دهیم آویزان است.

حرکت های بالا و پایین در بازارها باعث می شود خلق و خوی ما مانند یک آونگ در نوسان باشد. و هنگامی که ثابت شود اشتباه می کنیم، عصبانی می شویم زیرا با توجه به چیزهایی که آموخته ایم و به آن اعتقاد پیدا کرده ایم، اشتباه گرفتن به این معنی است که مشکلی در ما وجود دارد! بنابراین ما به طور طبیعی اصرار می کنیم و بیشتر تلاش می کنیم تا درست باشیم زیرا این همان چیزی است که احساس می کنیم باید انجام دهیم. این به ما احساس باهوشی، مسئولیت پذیری، با فضیلت و امنیت می دهد. اما این یک مغالطه و یک چرخه بی پایان است مگر اینکه یاد بگیریم از آن خارج شویم.

اندازه گیری دقیق واقعیت

انعطاف ناپذیری میانه روی می آورد و اذعان به این واقعیت به ما امکان می دهد بازی را متفاوت انجام دهیم. ما باید یاد بگیریم که نیاز خود را به درست بودن کنار بگذاریم و در عوض عدم اطمینان را بپذیریم. این تنها راه برای تغییر تجربه ما از معامله به چیزی است که واقعاً رضایت بخش است. ذهنی باز مانند آسمان به ما این امکان را می دهد که ببینیم:

    ما روی هیچ چیز کنترل نداریم! ما در دنیایی از علت و معلول زندگی می کنیم و واقعیت زندگی ما نتیجه مستقیم علل (واقعی و قبلی) است که هیچ کنترلی بر آنها نداریم. این توسط عوامل مختلفی تعیین می شود که ما نمی توانیم آنها را بررسی کنیم. آیا فکر می کنید روی افرادی که اینقدر بر زندگی ما تأثیر می گذارند کنترل دارید؟ آیا قدرت طاقت فرسای طبیعت را در اختیار دارید؟ آیا فکر می کنید کنترل بازارها را دارید؟ این کنترلی که فکر می کنیم داریم…. این یک توهم است!
    اکثر اوقات تصمیمات ما جانبدارانه است. بسیاری از ما دوست داریم باور کنیم که نظرات ما با توجه دقیق، منطقی و عینی به ایده ها، حقایق، پارامترها و غیره جعل شده است. از سلامت در واقعیت، اغلب ما عقاید خود را بر اساس باورهای خود قرار می دهیم، که می تواند رابطه ناخوشایندی با واقعیت ها داشته باشد.
    تفسیر در درون ما اتفاق می افتد. محیطی که ما را احاطه کرده است - از جمله بازارها - اطلاعاتی را که ارائه می دهد تفسیر نمی کند. خوب، بد، درست، غلط ایده های ذهنی هستند و به شدت در ذهن ما رخ می دهند.

دانستن این حقایق مهم است زیرا به ناکارآمدی انعطاف ناپذیری ما اشاره می کند - که واقعاً دلیل ناتوانی ما در حفظ نتایج مثبت معاملات است! نیاز خود را به درست بودن کنار بگذارید، کل تجربه شما از تجارت تغییر خواهد کرد!

برای آشنایی با 10 قانون برتر برای تجارت موفق روی لینک زیر کلیک کنید:

https://www.investopedia.com/articles/trading/10/top-ten-rules-for-trading.asp

 
چگونه می توان این نیاز را که همیشه بخواهیم درست باشد کنار بگذاریم

من نمی توانم به شما یک قرص جادویی قول بدهم که بتوانید آن را بخورید و فوراً باعث شود نسبت به خودتان مدارا و دلسوزتر شوید. و هر چیزی که من از آن دفاع می کنم تنها در صورتی به شما نتیجه می دهد که مانند من به طور منظم آن را تمرین کنید.

    درک زمانی که احساس می کنید می خواهید حق با شما باشد اولین قدم است. سعی کنید زمانی که در یک موقعیت استرس زا هستید، هوشیاری برای مشاهده بدن و ذهن خود ایجاد کنید. بدن شما علائم زیادی را نشان می دهد که می توانید در مورد آنها پرس و جو کنید. اغلب خواهید دید که استرس شما نتیجه مقاومتی است که در زمانی که می خواهید در مورد چیزی درست عمل کنید نشان می دهید. آگاهی ناگهان به شما مزیت انتخابی می دهد که قبلاً نداشتید، و این بسیار قدرتمند است!
    درک کنید که اشتباه کردن اشکالی ندارد (واقعاً اشکالی ندارد!). اما سعی کنید به جای تکرار این عبارات در ذهن خود واقعاً مراقب آن عبارت باشید و تلاش کنید تا اهمیت آن را عمیقاً درک کنید. موفقیت در بازار بادوام یک فرآیند است، هرگز یک خط مستقیم نیست. اگر پیگیر هستید؛ اگر در بازارها فعال بمانید و تجارت کوچک داشته باشید، تمرین شما را بهتر می کند. و در مکان بهتری برای درس گرفتن از اشتباهات خود خواهید بود.
    اشتباه بودن چه حسی دارد؟ من فرض می‌کنم پاسخ شما "وحشتناک"، "خجالت‌آور"، "ناامیدکننده" است. اما اجازه دهید این سوال را دوباره بیان کنم: درک اینکه اشتباه می کنید چه احساسی دارد؟ فهمیدن اینکه اشتباه می کنید می تواند مانند همه موارد بالا باشد - به علاوه، بسیاری چیزهای دیگر. می‌تواند ویران‌کننده باشد، می‌تواند افشاگر باشد، در واقع می‌تواند بسیار خنده‌دار باشد، اما اگر واقعاً به آن فکر کنید، اشتباه کردن چیزی نیست. وقتی در مورد چیزی اشتباه می کنیم – نه زمانی که متوجه می شویم، بلکه قبل از آن – اصلاً احساس اشتباه نمی کنیم، در واقع احساس می کنیم که درست است. بنابراین ما کسانی هستیم که با مجموعه ای از باورهای خود زمینه را پشت تجارب خود قرار می دهیم. و این امکان وجود دارد که نحوه زندگی ما در هر تجربه را تغییر دهیم. ما فقط باید دیدگاه خود را در مورد معنای واقعی اشتباه برای ما تغییر دهیم. آیا این به معنای شرم، عصبانیت و دیگر حالات محدود کننده ذهن است یا دسیسه، بی طرفی، انگیزه، فرصت یادگیری؟ در هر صورت ما واقعیت خودمان را می سازیم!

دانشمند زندگی خود شوید. پیشرفت انسان بر اصول تحقیقات علمی استوار است. هنگامی که یک آزمایش علمی انجام می شود، نتایج زیادی نشان داده می شود - نتایج مثبت، نتایج منفی - اما همه نتایج نقاط داده هستند. این گونه است که دانشمندان شکست ها را فقط به عنوان نقاط داده در نظر می گیرند. معامله گر حرفه ای رویکرد مشابهی را اتخاذ می کند. هر معامله - برنده یا بازنده - فقط نقاط داده است. زمانی که ما دانشمند زندگی خود می شویم، ذهن خود را از انگ احساسی مرتبط با اشتباهات، شکست ها و اشتباه کردن رها می کنیم.

 
نتیجه

ما برای رنگ آمیزی به زندگی خود به لحظاتی غافلگیرکننده، معکوس و «اشتباه» نیاز داریم. و فقط تا جایی که یاد بگیریم خودمان را از باورهایی که ماهیتشان محدودکننده هستند جدا کنیم، می‌توانیم در هر کاری که انجام می‌دهیم، رضایت واقعی پیدا کنیم، بیشتر در هر چیزی که هستیم. این حقیقت که از زاویه درست دیده می شود، می تواند کاملاً رهایی بخش باشد. از آنجایی که ما نمی‌توانیم چیزی را که خارج از خودمان است کنترل کنیم، باید یاد بگیریم که با هر چیزی که از کنترل ما دور است در صلح باشیم. وقتی در میان عدم اطمینان احساس راحتی را در خود پرورش می دهیم، اجازه می دهیم همه چیز آنطور که آنها می خواهند اتفاق بیفتند. و این رها شدن از تلاش، آرزو و خواستن حق با ما، این پتانسیل را دارد که نه تنها نتایج معاملاتی ثابت، بلکه رفاه احساسی را نیز برای ما مهندسی کند. این تنها بزرگترین جهش اخلاقی، فکری و خلاقانه ای است که می توان انجام داد.

برای کسب اطلاعات بیشتر درباره فارکس این مطلب را بخوانید!

بورس و فارکس...
ما را در سایت بورس و فارکس دنبال می کنید

برچسب : فارکس, نویسنده : وحید رحمتی vahidrahmati بازدید : 70 تاريخ : سه شنبه 22 شهريور 1401 ساعت: 22:53

 

دستیابی به اوج عملکرد در بازارها سخت است. این کار همان تلاشی را می طلبد که در هر زمینه ماهرانه و سختی انجام می شود. شما باید سال ها تمرین و تلاش را صرف کنید تا خود را به بهترین عملکرد ممکن تبدیل کنید.

 

بازی ذهنی یکی از جنبه‌هایی است که کمترین قدردانی را در مورد آن‌ها انجام می‌دهد که نوازندگان اوج را از بقیه متمایز می‌کند. اکثر مردم از قبل می‌دانند که بهترین اجراکنندگان در طبقه بالا کاری متفاوت از بقیه انجام می‌دهند. چه آن را "ذهنیت یک قهرمان" یا "اراده آهنین" بنامید، ما تشخیص می دهیم که مردم برای بهترین بودن در هر زمینه ای به عزم شگفت انگیزی نیاز دارند. اگر می‌خواهیم در یک زمینه به اوج برسیم، می‌خواهیم یاد بگیریم که آن طرز فکر را نیز پرورش دهیم.

بیشتر بدانید:

دلایل اصلی شکست معامله گران فارکس و از دست دادن پول

اما این فقط یک طرف آن است. هر چه بیشتر بر اجرای اوج مطالعه می کنیم، بیشتر متوجه می شویم که آنها از انواع ابزارهای روانشناختی بسیار پیچیده برای بالا بردن بازی خود استفاده می کنند. آنها می دانند که چگونه هر زمان که بخواهند وارد منطقه شوند. چگونه از شکست برگردیم؛ چگونه موفقیت را در مغز آنها کاشته کنیم این جعبه ابزار یک دارایی عظیم در هر زمینه ای است و به خصوص در بازارها که در درجه اول ذهنی است.

 

چگونه بازی ذهنی با تجارت و سرمایه گذاری ادغام می شود؟ و آیا از این درک برای تبدیل شدن به بهترین معامله گران و سرمایه گذاران ممکن استفاده می کنیم؟

 

در کتابم تجارت و سرمایه گذاری اوج عملکرد، برنامه ای را برای توسعه عملکرد اوج در بازارها مورد بحث قرار می دهم. ایده اصلی این است که ما اوج عملکرد را در بازارها توسعه می‌دهیم، درست همانطور که اوج عملکرد را در رشته دیگری مانند دو و میدانی توسعه می‌دهیم. برای تبدیل شدن به بهترین معامله گر و سرمایه گذار ممکن هزاران ساعت تمرین و آموزش لازم است. مهارتی که ما در حال توسعه آن هستیم، اتخاذ تصمیمات ریسک/پاداش خوب است. ما این مهارت را درست مانند هر مهارتی که در حال آموزش هستیم، تقویت می کنیم.

 

در کتاب، من این را به عنوان سه بخش جداگانه مدون کردم:

    تجارت را برنامه ریزی کنید
    طرح را معامله کنید
    بررسی و نیشگون گرفتن و کشیدن

 

سه مورد اول احتمالاً برای هر کسی که شروع می کند مهم ترین است. همانطور که بنجامین فرانکلین به طعنه گفت: "شکست در برنامه ریزی، برنامه ریزی برای شکست است". شما به دلایل زیادی به یک برنامه محکم نیاز دارید: برای ثابت ماندن در تصمیم گیری. داشتن فیلتری که به شما اجازه می دهد فقط به مهم ترین اطلاعات توجه کنید. و برای جلوگیری از هر یک از مشکلات تصمیم گیری که هوم مستعد ابتلا به آن هستند. ما باید یک برنامه محکم داشته باشیم و آن را درونی کنیم.

 

Trade Plan در واقع در مورد گرفتن آن برنامه و اجرای موثر آن است. اگر نتوانید آنها را همانطور که طراحی شده اجرا کنید، برنامه ها بی فایده هستند. در بازارها، احتمالاً بهترین تصمیمات خود را در نتیجه آرامش و تأمل در نظر گرفته می‌کنید، نه در لحظه. چالش اصلی انجام کار درست در زمان مناسب است. این به معنای پایبندی به برنامه خود از نظر زمان رسیدن به موقعیت ها و خروج از آنها است. مدیریت ریسک؛ و کاهش تلفات اگر برنامه سنجیده ای دارید و می توانید یاد بگیرید که برنامه خود را به خوبی معامله کنید، پس باید در مسیر موفقیت باشید.

بررسی/تفکر یکی از اجزای ضروری موفقیت در هر زمینه ای است که نیاز به مهارت دارد. مجریان برتر دائماً کارهای خود را بررسی می کنند، به دنبال تغییرات کوچکی هستند که می توانند ایجاد کنند و سپس آنها را آزمایش می کنند. ورزشکاران برتر همیشه عملکردهای گذشته خود را مرور می کنند و به این فکر می کنند که چه کاری می توانند بهتر انجام دهند. ما مثل هم هستیم. این مرحله به ما کمک می کند تا دو کار را انجام دهیم: زمانی که به برنامه خود پایبند نیستیم و باید نظم و انضباط خود را تشدید کنیم، متوجه شویم. و برای ایجاد عملکرد بهینه، خود طرح را بازبینی و تغییر دهید.

 

در اینجا بازی ذهنی از همه مهمتر است. بیشتر اوقات، مشکلات ما در بازار به این دلیل است که ما به برنامه پایبند نیستیم. ما یک استاپ لاس تعیین می کنیم، و بعد از آن که پوزیشن مستقیماً از آن عبور می کند، کاری انجام نمی دهیم. میخوایم یه پوزیشن بزنیم بعد حرص میخوریم و سه برابر میپوشیم. بسیاری از مسائل "روانشناسی تجارت" در واقع به نظم اولیه مربوط می شود: ما به برنامه پایبند نیستیم. ما فقط زمانی متوجه این موضوع می شویم که در حال بررسی و ارزیابی خودمان در مورد اینکه چقدر به برنامه پایبند بوده ایم، می پردازیم. اما چه مسیرهای ذهنی را می توانیم دنبال کنیم تا مطمئن شویم که به برنامه پایبند هستیم؟

 

اولین مورد این است که درباره کاری که انجام می دهیم تجدید نظر کنیم. معمولاً ما بیش از حد تلاش می کنیم تا در بازارها پول در بیاوریم. بله، هدف همین است. کسب درآمد نتیجه اقدامات ماست. اما یک عنصر تصادفی در بازارها وجود دارد، بنابراین ما نمی توانیم نتایج را به تنهایی تعیین کنیم. ما نمی توانیم انگشتانمان را بشکنیم و تضمین کنیم که پول در می آوریم. در عوض، اقداماتی که انجام می‌دهیم و تصمیماتی که می‌گیریم را کنترل می‌کنیم. اگر ما یک سری تصمیمات ریسک/پاداش خوب بگیریم، نتیجه بلندمدت احتمالاً این خواهد بود که پول در می آوریم. اما از آنجایی که ما فقط می توانیم اعمال خود را کنترل کنیم، باید فقط یک چیز را به خود بگوییم: سعی می کنیم تصمیم درستی بگیریم.

 

چندین مزیت برای این وجود دارد. اولین مورد این است که ما روی آنچه می توانیم کنترل کنیم متمرکز می مانیم. اگر همیشه در حال تصمیم گیری درست باشیم. یعنی آنهایی که با یک برنامه محکم سازگار هستند، پس ما کار درست را انجام می دهیم. اگر ریسک خود را محدود نگه داریم، نتایج به مرور زمان از بین خواهند رفت. اگر فقط از خود بپرسیم "آیا این تصمیم درستی است"، تصمیمات بهتری خواهیم گرفت. تقویت دیگر این است که ما محتوای احساسی معاملات خود را شماره گیری می کنیم. وقتی روی فرآیند تمرکز می کنیم نه روی پول، آنگاه همه احساساتی را که با پول همراه است حذف می کنیم. و باور کنید، تمرکز روی پول می‌تواند منجر به نوسانات عاطفی بزرگ شود - اگر پول را از دست بدهیم، شروع به فکر کردن به این می‌کنیم که چه چیزی می‌توانستیم با آن بخریم. که قضاوت ما را تیره می کند. با تمرکز بر فرآیند، اساساً خود را فریب می دهیم تا به پول فکر نکنیم و نوسانات عاطفی ناشی از آن را از بین ببریم.

 

هنگامی که دوباره بر روی فرآیند تمرکز کردید و به اندازه کافی بهینه سازی کردید، باید بتوانید به سطح مناسبی از عملکرد برسید. شما باید سودآور باشید، برنامه‌ای داشته باشید که متناسب با شما و بازار باشد و بتوانید به آن برنامه پایبند باشید. اما اگر بخواهید فراتر از آن بروید، ذهنیت مهم‌تر می‌شود اما به روشی متفاوت. به جای استفاده از آن در راه اصلاحی - یعنی. سعی کنید به یک برنامه اساسی پایبند باشید—شما از آن برای رفتن به سطح بعدی استفاده خواهید کرد.

 

هنگامی که به اوج عملکرد کاوش می کنید، می آموزید که افراد موفق از ابزارهای زیادی برای به دست آوردن آن بازی ذهنی بی نظیر استفاده می کنند. آن‌ها از مجموعه‌ای از ابزارهای روان‌شناختی پیشرفته استفاده می‌کنند که اکثر مردم حتی از وجود آن‌ها اطلاعی ندارند. آنها از این جعبه ابزار استفاده می کنند تا آنها را قادر سازند تا "در منطقه" را دریافت کنند و بمانند. برای موفقیت مغز خود را دوباره برنامه ریزی کنند. و احساسات خود را تنظیم کنند. این ابزارها با هم آنها را قادر می سازد تا در بازی ذهنی پیروز شوند و در سطح نخبگان عمل کنند.

این ابزارهای روانشناسی پیشرفته چیست؟ چه کاری می توانند برای ما انجام دهند؟ و چگونه می توانیم آنها را به نفع خود مستقر کنیم؟ در اینجا دو ابزار وجود دارد که می خواستم آنها را برجسته کنم:

طرز فکر

اتخاذ و داشتن طرز فکر صحیح باعث موفقیت زیادی در هر تلاش رقابتی و سخت می شود. مهم این است که ما طرز فکر یک قهرمان را در پیش بگیریم – از آن دسته افرادی باشیم که به کار خود ادامه می دهند و در برابر هر مانعی نفوذناپذیر هستند. فردی که در برابر هر مانع یا مشکلی استقامت می کند. آدمی که می‌داند قهرمانان با هزاران ساعت تلاش خلق می‌شوند، نه اینکه صرفاً با استعداد متولد شوند.

 

محقق معروف کارول دوک این را ذهنیت رشد نامید. او در کتاب ذهنیت خود به موفقیت ها یا شکست های افراد در مدرسه و زندگی نگاه کرد. او متوجه شد که دو طرز فکر یا نگرش غالب در مورد جهان وجود دارد. اولی ذهنیت ثابت بود که فرض می‌کرد هر دستاوردی فقط بازتابی از استعداد یا توانایی ذاتی است. اگر در یک آزمون خوب عمل کردید، به این دلیل است که باهوش بودید - مهم نیست چقدر مطالعه کرده اید یا چقدر کم. به طور مشابه، اگر مایل را به همان سرعتی که می‌خواهید دویدید، به خودتان می‌گویید که به این دلیل است که ورزشکار نیستید.

طرز فکر رشد برعکس است. این معتقد است که هر موفقیت یا شکستی صرفاً بازتاب تلاش و توجهی است که شما به موضوع اختصاص داده اید. اگر در یک آزمون نمره خوبی می گیرید، به این دلیل است که به سختی درس خوانده اید و به خوبی آماده شده اید. اگر نمره خوبی نگرفتید، به این دلیل است که به اندازه کافی مطالعه نکرده اید. با مطالعه بیشتر و طولانی تر می توان آن را برطرف کرد.

 

بدیهی است که ذهنیت رشد همان چیزی است که راه را برای موفقیت مداوم هموار می کند. با یک ذهنیت ثابت، در برابر چالش ها با تسلیم شدن واکنش نشان خواهید داد. شما از هر دست انداز در جاده ناامید خواهید شد. در مقابل، ذهنیت رشد راه را برای توسعه مهارت هموار می کند. شما با تلاش بیشتر و مصمم تر بودن به چالش ها پاسخ می دهید. شما بیشتر تلاش می‌کنید و به تلاش خود ادامه می‌دهید تا زمانی که موفق شوید. این رویکردی است که همه ما با فعالیتی که دوست داشتیم در پیش گرفتیم، اما به تدریج با درگیر شدن ما سخت تر شد، مانند ورزش های لیگ کوچک یا شطرنج.

 

در بازارها، ذهنیت رشد اهمیت بیشتری پیدا می کند. قیمت ها همیشه تغییر می کند. مهم نیست چقدر خوب باشیم، موقعیت‌های خود را از دست می‌دهیم، عقب‌نشینی‌ها را تجربه می‌کنیم و باید با احساسات خود دست و پنجه نرم کنیم. بازارها پویا هستند، محل تغییرات دائمی هستند، و ما باید ذهنیتی داشته باشیم که به ما امکان می دهد در صورت اشتباه بودن، به جای اینکه خودمان را شکست دهیم، سازنده باشیم. در بازارها، ما ناگزیر با شکست یا شکست مواجه خواهیم شد - آزمون این است که چگونه به آنها پاسخ می‌دهیم یا از پس آنها برمی‌گردیم. و طرز فکر رشد راهی برای انجام آن است.

بهترین راه برای پرورش ذهنیت رشد چیست؟ راه ساده این است که اجازه دهید علاقه و اشتیاق شما به یک موضوع در صندلی راننده باشد. اگر واقعاً اشتیاق دارید که یک معامله گر یا سرمایه گذار خوب باشید، پس روی آن هدف تمرکز کنید. از آن لذت ببرید. هنگامی که در جاده به دست انداز برخورد کردید، به خود یادآوری کنید که هدف شما بهترین بودن است و هیچ چیز مانع شما نخواهد شد. شما می توانید از هر شکست به عنوان یادآوری به خودتان استفاده کنید تا سخت تر و آگاهانه تر کار کنید. درست مانند ورزش های نوجوانان، می توانید از اشتیاق و چالش خود برای ایجاد انگیزه برای بهتر شدن استفاده کنید.

 
تجسم / تمرین ذهنی

تجسم مدت‌هاست که ابزار مؤثری بوده است که به‌طور گسترده توسط مجریان اوج استفاده می‌شود. به آرنولد شوارتزنگر در مورد چگونگی رسیدن او به اوج در حوزه های مختلف گوش دهید:

«خودم را تجسم کردم که هستم و آنچه را که می‌خواستم دارم. قبل از اینکه اولین عنوان مستر یونیورس خود را به دست بیاورم، طوری در مسابقات قدم می زدم که انگار صاحب آن هستم. آنقدر در ذهنم برنده شده بودم که شکی نبود که برنده خواهم شد. سپس به سینما رفتم، همان. خودم را مجسم کردم که یک بازیگر مشهور هستم و پول زیادی به دست می‌آورم. فقط می دانستم که این اتفاق خواهد افتاد.»

جالب ترین چیز در مورد تجسم نحوه عملکرد واقعی آن است. برخی از مردم این را به عنوان خیال پردازی یا تصور چیزهایی رد می کنند، بدون اینکه اعتقادی به وقوع آن داشته باشند. و متأسفانه افرادی هستند که در قلمرو فانتزی وجود دارند. اما برای اکثر مردم، تجسم یک ابزار موثر است زیرا مغز ما چگونه ساختار دارد. همانطور که در The Talent Code توضیح داده شد، مدارهای ذهنی اولین باری است که ما یک عمل را انجام می دهیم، مانند دوچرخه سواری یا نواختن گیتار. این مدارها هر بار که ما یک عمل انجام می دهیم شلیک می شوند و هر بار که پوشش میلین مدار قوی تر می شود. هنگامی که ما یک فعالیت را تجسم می کنیم، در حال انجام آن عمل در ذهن خود هستیم و همان مدار را در ذهن خود فعال می کنیم. تجسم فعالیت های روزمره را که انجام می دهیم تقویت و تقویت می کند. حتی می توان از آن برای پیشنهاد نتایج یا نتایجی که ما می خواهیم استفاده کرد.

تحقیقات آکادمیک این تأثیر را مستند کرده است. دکتر آلن ریچاردسون، محقق استرالیایی، نشان داد که کسانی که پرتاب های آزاد را تجسم می کردند، عملکرد خود را تقریباً به همان اندازه افرادی که فقط سبدهای تیراندازی را تمرین می کردند، افزایش دادند. اما بدیهی است که بهترین راه برای استفاده از تجسم و تمرین ذهنی تکمیل مهارت های موجود و تقویت آنهاست. شما می خواهید مدارهای ذهنی درست را تقویت کنید، نه مدارهای اشتباه. به همین دلیل، شما فقط باید از ابزارهایی مانند تمرین ذهنی به عنوان مکمل اصولی که به خوبی جلا داده شده اند استفاده کنید. در کتابم تجارت و سرمایه گذاری اوج عملکرد، فقط پس از بررسی اصول اولیه، بازی ذهنی را مورد بحث قرار می دهم. باید مطمئن شوید که کارهای درست را به ترتیب درست انجام می دهید. چگونه روش شناسی خود را به خوبی تنظیم کنید تا آن را برای شما مفید و کارساز کند. و پس از بررسی و اصلاح برنامه بازی خود برای حذف هر گونه خطای آشکار.

 

تمرین ذهنی در بازار می تواند به دو شکل باشد. اولین مورد زمانی است که شما یک برنامه بازی جامد یا برنامه بازی مد نظر دارید و اجرای آن را بدون نقص تمرین می کنید. شما یک مرور ذهنی از روز کاری خود انجام می دهید و خود را مجدانه آماده می کنید. می بینید که بازارها را دنبال می کنید و به برنامه خود پایبند هستید. به این ترتیب، شما یک طرح محکم را در نظر می گیرید و بر اساس آن بنا می کنید. شما تصمیمات خوب را از نظر ذهنی تمرین خواهید کرد، که راهی برای افزایش سطح مهارت شماست. شما آن را تقویت می کنید، به طوری که چسبیدن به آن آسان تر می شود و به نوبه خود احتمال خفگی شما کاهش می یابد.

برای اطلاعات بیشتر درباره بازی ذهنی تجارت روی لینک زیر کلیک کنید:

برای آشنایی بیشتر با 7 راز بزرگ: چگونه در بازی بورس برنده شویم؟ روی لینک زیر کلیک کنید:

https://www.holisticinvestment.in/7-secrets-of-winning/

بورس و فارکس...
ما را در سایت بورس و فارکس دنبال می کنید

برچسب : ترید, نویسنده : وحید رحمتی vahidrahmati بازدید : 106 تاريخ : سه شنبه 22 شهريور 1401 ساعت: 22:46